معرفی کتاب تئوری انتخاب (نظریه انتخاب) نوشته ی ویلیام گلسر

کتاب تئوری انتخاب، یکی از معروف ترین و بهترین کتاب های حوزه های موفقیت و روانشناسی موفقیت است که توسط روانپزشک ویلیام گلسر نوشته شده و خود اون نیز برای اولین بار این نظریه را مطرح کرد. این کتاب با عنوان فرعی درآمدی بر روانشناسی امید از جمله مهم ترین کتاب ها در زمینه روانشناسی می باشد.

 

شناسنامه کتاب تئوری انتخاب

عنوان اصلی:   Choice Theory: A New Psychology of Personal Freedom

نویسنده: ویلیام گلسر

کشور: آمریکا

سال انتشار:  ۱۹۹۸‏

ژانر: روانشناسی، خودیاری

مناسب برای: همه افراد

امتیاز کتاب:‏ ۴.۰۴ از ۵ (بر اساس وبسایت‎goodreads.com)‏

مترجم: یک ترجمه از دکتر علی صحابی و ترجمه ای دیگر از مهرداد فیروزبخت

مهرداد فیروزبخت “بهترین کتابی که تاکنون ترجمه کرده ام.”

درباره ی نویسنده، ویلیام گلسر

محتوای کتاب

کتاب تئوری انتخاب 13 فصل را در 3 بخش شامل می شود.

بخش اول، به تعریف نظریه انتخاب می پردازد و 7 فصل از کتاب را به خود اختصاص می دهد.

در فصل اول، نیاز به روانشناسی جدید را مطرح می کند و معتقد است روانشناسی مخربی به نام روانشناسی کنترل بیرونی یا روانشناسی برون گرا وجود دارد که به فرد می آموزد ریشه و راهکار مشکلاتش را در بیرون از خود جستجو کند.

فصل دوم، مهم ترین فصل کتاب می باشد که گلسر به نیاز ها و احساست بنیادین انسان ها می پردازد و اظهار می کند که نیاز های هر فردی، ریشه ی انتخاب های او در زندگی و در نتیجه اساس هر رفتار و اعمال انسانی می باشد.

در بخش دوم، بر روی چهار نوع رابطه که همگی باید بهبود یابند، تمرکز می کند. این چهار رابطه عبارتند از رابطه زن و شوهر، رابطه والد و فرزند، رابطه معلم و شاگرد و رابطه مدیر و کارمند. اگر این روابط بهبود نیابند، مشکلات زندگی کاهش چندانی نخواهند داشت.

فصل 13، به بررسی 10 اصل بدیهی تئوری انتخاب تمرکز شده است.

گلسر معتقد است اگر تئوری انتخاب را جایگزین کنترل بیرونی کنیم، آزادی شخصی بیشتری خواهیم داشت و با استناد به این 10 اصل بدیهی، می توانیم آزادی شخصی خود را تعریف کنیم.

  1. ما فقط رفتار خودمان را می توانیم کنترل کنیم. در عمل هیچکس نمی تواند ما را مجبور کند کاری را که نمی خواهیم انجام بدهیم انجام بدهیم، مگر آن که ما را به شدت تنبیه یا تهدید به مرگ کند.
  2. ما فقط به دیگران اطلاعات می دهیم و از دیگران اطلاعات می گیریم. حق انتخاب مان نیز در این است که با این اطلاعات چگونه برخورد کنیم.
  3. مشکلات روانشناختی درازمدت، مشکلات رابطه ای هستند. مشکلات رابطه ای، تا حدودی علت مشکلات دیگری چون درد، خستگی، ضعف و برخی بیماری های مزمن – که معمولا به آنها بیماری های دستگاه خودایمنی گفته می شود – نیز هستند.
  4. مشکل رابطه ای همیشه جزئی از زندگی کنونی ما است. ما مجبور نیستیم به گذشته های دور یا آینده های دور بپردازیم؛ مشکل رابطه ای همیشه به یکی از رابطه های حال حاضر ما برمی گردد.
  5. وقایع دردناک گذشته اگرچه با شخصیتی که هم اکنون داریم خیلی رابطه دارند ولی زنده کردن دوباره آنها کمک چندانی به کاری که هم اکنون باید انجام بدهیم یعنی بهبود بخشیدن رابطه کنونی مهم مان، نمی کنند.
  6. ما تحت فرمان پنج نیاز ژنتیکی هستیم. نیاز به زنده ماندن، نیاز به عشق و تعلق خاطر، نیاز به قدرت، نیاز به آزادی و نیاز به تفریح.
  7. ما فقط با ارضای عکس یا عکس های درون دنیای کیفی خود می توانیم این نیازها را ارضا کنیم. همیشه ما مهم ترین چیزها را وارد دنیای کیفی خود می کنیم.
  8. ما از تولد تا مرگ فقط می توانیم رفتار کنیم. تمام رفتارها، رفتار کلی هستند و چهار مؤلفه جدانشدنی دارند: عمل، فکر، احساس و فیزیولوژی.
  9. رفتارهای کلی معمولا با افعال، آن هم به صورت مصدر یا اسم مصدر بیان شده و با مؤلفه ای که از همه بیشتر قابل تشخیص است، نامگذاری می شوند.
  10. رفتارهای کلی، انتخابی هستند اما ما فقط روی مؤلفه های عملی و فکری آنها کنترل مستقیم داریم. با این حال می توانیم از طریق انتخاب نحوه عمل و تفکرمان، احساسات و فیزیولوژی مان را نیز به صورت غیر مستقیم کنترل کنیم.